دوران استقلالطلبی فرزند
تاریخ زندگی هر طفلی آزادی و استقلال تدریجی اوست.
استقلال طلبی جزء سرشت کودک است و نمیتوان آن را از بین برد.
والدین نباید از این که کودک، داعیهی استقلالطلبی ندارد خوشحال شوند، زیرا در این صورت نیاز به امنیت و حمایت، او را به سوی تمایل افراطی مخالف میکشاند.
استقلال طلبی دو دوره است. اولین بحران مخالفت در حدود چهار سالگی و دومین بحران مخالفت پس از ده سالگی است. این دو دوران متشابه خصوصیات واحدی ندارند.
داعیهی استقلالطلبی کودک، بیشتر خود به خودی است تا ارادی، و بر عکس آن در نوجوان استقلالطلبی با اندیشه و ارادی است. استقلالطلبی جوانان با قصد و نیت قبلی و حتی حساب شده است.
1- روح استقلال طلبی چگونه تجلی میکند؟
الف) رد کمک دیگران: کودکان در جریان رشد خود باید از این مرحله بگذرند. در اینجا آگاهی از خود، نشانهی عبور از کودکی اول به کودکی دوم است.(از بدو تولد تا پایان سه ماهگی، کودکی اول و از پایان سه ماهگی تا 7-6 سالگی، کودکی دوم و از 7-6 سالگی تا 11 سالگی کودکی سوم نامیده میشود).
کودک در این سن از تحقیق دربارهی شخصیت خود و مشاهدهی خصوصیات و امکاناتش خسته نمیشود. او سعی میکند ویژگیها و قابلیتهای شخصی خود را در عین حال هم به خود و هم دیگران که از این پس با او تفاوت دارند، ثابت کند.
ب) قدرت طلبی: کودک میخواهد قدرت خلّاقهی خود را با انجام یک کار مشکل نشان دهد.
ج) سماجت: روح استقلالطلبی با سماجت همراه میشود.
د) زبان درازی: پرخاشگری زبانی یا زبان درازی، وابستگی او را به محیط دوستان دبیرستانی که او از شیوهی تکلم آنها پیروی میکند، نشان میدهد.
هـ) میل رازداری: میل حفظ اسرار، اعمال، نقشهها و افکار با روح استقلالطلبی ارتباط دارد.
2- روش والدین در برخورد با استقلال طلبی
الف) متعجب نشوید. سعی کنید بفهمید. باید بپذیرید که اطفال شما بالغ میشوند و روز به روز کمتر به شما نیاز دارند.ب) ابتکار و قبول مسؤولیت را تشویق کنید.
باید بگذارید کودک، خود با مشکلاتش دست و پنجه نرم کند و با ابتکار و جد و جهد خویش بر موانع پیروز شود. هیچ گاه نباید برای طفل تصمیم گرفت و بر عکس باید با روشن کردن او، مسؤولیت تصمیماتی را که مربوط به او است، به خود او واگذار کنید.
ج) در کسب استقلال به او کمک کنید.
کودک را هدایت کنید بتواند مستقل باشد و از شما صرفنظر کند.
او را طوری تربیت کنید که بتواند از افکار معقول خودش تبعیت کند.
البته لازمهی این امر آن است که فرزند قبلاً طریق نیکاندیشی را آموزش دیده باشد تا بتواند افکار معقول را از نامعقول تشخیص دهد. یعنی شما باید ملاکها و معیارهایی را به او آموزش داده باشید تا بر اساس آن بتواند در موقعیتهای مختلف، خودش تصمیمگیری نماید.
3- راههایی برای تشویق به استقلال
بگذارید کودکان خود انتخاب کنند.(امروز دلت میخواهد شلوار خاکستریات را بپوشی یا شلوار قهوهای را؟) برای تلاش کودک احترام قایل شوید.
(در ممکنه سخت باز بشه. گاهی اگه درشو با قاشق بکوبی، راحتتر باز میشه).
سعی کنید:
بیش از اندازه سؤال نکنید. (سؤال جالبیه، خودت چی فکر میکنی؟)کودکان را تشویق کنید تا از منابع بیرون خانه استفاده کنند. (شاید فروشندهی مغازهی حیوانات چیزی در این باره بدونه).
امید را از دست ندهید. (پس میخواهی بری تو نمایش بازی کنی! تجربهی خوبی برات میشه).
هر انتخاب کوچک برای او فرصتی فراهم میآورد تا کنترلی بر زندگی خود داشته باشند. (میبینم که از این دوا بدت میآد. برات بهتره اونو با آبمیوه بخوری یا با آب؟)
ما جملهی «بعضی وقتا چارهی کار اینه که» را از این جهت میپسندیم که اگر پیشنهاد ما مفید واقع نشود کودک احساس بیکفایتی نکند.
با گفتن «امتحانش کن. خیلی آسونه» به او مساعدتی نکردهایم. اگر کودک در انجام کاری «آسان» موفق شود، احساس میکند چندان هنری به خرج نداده است و اگر در انجام آن شکست بخورد پس در انجام امری ساده شکست خورده است.
روشهای دیگر برای تشویق به استقلال
بگذارید کودک مالک بدن خود باشد.از کنار زدن مداوم موهایش، راست کردن شانهاش، تکاندن خاک لباسش، تو زدن بلوزش توی دامن، دوباره مرتب کردن یقهاش خودداری کنید.
خودتان را از جزئیات زندگی کودک دور نگه دارید. (پول توجیبی تو برای این خرج کردی... خوب این تلف کردن پوله).
هر چقدر کودک کم سن و سال باشد، دربارهاش جلوی روی او صحبت نکنید. (به او اهمیت ندهید، یک کمی خجالتی است).
وقتی کودکان میشنوند که والدینشان دربارهی آنها این گونه صحبت میکنند، خود را شیئی میپندارند که تحت تملک والدینشان هستند.
بگذارید کودک خود پاسخ بدهد. بارها و بارها در حضور کودکان از والدین چنین پرسشهایی به عمل آمده است: (فرزندتان از مدرسه رفتن خوشش میآید؟ بچه کوچولو را دوست دارد یا نه؟)
نشانهی واقعی احترام به استقلال کودک این است که به بزرگسال سؤال کننده در پاسخ بگوییم: (فرزندم خودش به شما میگه. اون خودش میدونه).
به آمادگی «نهایی» کودک احترام بگذارید.
مواظب «نه»های زیادی باشید.
4- پنج مرحله برای کمک به استقلال کودکان در انجام تکالیف مدرسه
مسئلهای که خیلی مورد توجه اولیا قرار دارد و بارها در مورد آن با کارشناسان تعلیم و تربیت مشورت میکنند این است که چگونه میتوان بچهها را عادت داد که خودشان به تنهایی تکالیف شبانهی مدرسه را انجام دهند و در این خصوص احتیاج به کمک بزرگترها نداشته باشند؟انجام تکالیف شبانه و مرور درسهای بچهها یک دردسر بزرگ برای اولیا است. آنها غالباً شکایت دارند که بچهها عادت ندارند به تنهایی و با اتکای به خود دروس را فرا گیرند و بعضی از آنها عادت به پدر و مادر خود کردهاند و وقتی پدر یا مادرشان از کنار آنها دور میشوند فوراً دست از نوشتن کشیده و قلم و کاغذ را کنار میگذارند.
یکی از کارشناسان معروف تعلیم و تربیت به این قبیل اولیا، یک راه حل گام به گام در پنج مرحله ارائه داده است که با انجام و عملی کردن این دستورات، بچهها به تدریج حسّ استقلال پیدا میکنند و متّکی بودن آنها از بین میرود. در حقیقت اولیا باید توجه داشته باشند که غیر ممکن است بچهها یک مرتبه و خود به خود حس استقلال پیدا کرده و به والدین خود اتکا پیدا نکنند. اینکار باید کم کم و به تدریج صورت گیرد و وقتی یک کودک مرحلهی اول را توانست به خوبی طی کند، آن وقت اولیا میتوانند مرحلهی دوم را شروع کنند و به همین ترتیب مراحل بعدی.
مرحلهی اول- عادت به «وقتکار»
پدر یا مادر باید در نخستین مرحله، با کودک خوب صحبت کنند و وقتی را برای انجام تکالیف شبانه و درس خواندن او قرار بگذارند، وقتی که دیگر تغییر نکند و هر روز درست در همان وقت آنها کار خود را شروع کنند. قبل از فرا رسیدن این وقت، باید بچهها را عادت دهند که کتابها و کاغذ و تکالیف خود را برای انجام دادن آماده کرده و در دسترس خود بگذارند که وقتی ساعت شروع کار فرا رسید، دیگر به دنبال قلم و کاغذ و کتاب، این طرف و آن طرف نگردند و وقت خود را تلف نکنند. موقعی که بچهها مشق مینویسند و یا درس میخوانند، مادر یا پدر باید کنار آنها بنشینند و تماشا کنند و گاهی بچهها را تشویق کنند و به آنها نیروی تازهای برای ادامهی کار بدهند و اگر احیاناً اشتباهی در کار آنها دیدند، این اشتباه را با کمال مهربانی به آنان تذکر دهند. در صورتی که بچهها سؤالی کردند پدر ومادر باید اول خود بچهها را عادت دهند که فکر کنند و جواب سؤال خود را بیابند، و اگر مدتی فکر کردند و نتوانستند، آن وقت به آنها کمک کنند. این کار را باید پدر و مادر آن قدر ادامه دهند تا این که شروع به کار در ساعت معین برای بچهها عادت شود و خود او وقتی ساعت کار رسید، بگوید حالا ساعت درس خواندن و مشق نوشتن رسیده است، و باید تکالیف خود را انجام دهم.مرحله دوم- عادت به کم توجهی مادر
معمولاً به این مرحله از کار، پس از چند ماه میتوان رسید و بدین ترتیب پدر و مادر باید صبر و تحمل کافی از خود نشان دهند. این صبر و تحمل و زحمتی که آنها میکشند کاملاً به جا خواهد بود و ارزش خواهد داشت. زیرا کودک آنها برای همیشه مستقل بار خواهد آمد و در سایر امور زندگی هم وابسته نخواهد شد.مرحلهی سوم- عادت به غیبت کوتاه مدت پدر و مادر
در این مرحله باید کودک را عادت داد که خودش قبلاً وسایل کار و کتاب و کاغذ و قلمش را آماده نماید و پدر و مادر در این مرحله فقط باید نظارت کنند که او وسایل شروع کار خود را قبلاً فراهم کرده باشد. موقعی که ساعت درس خواندن رسید، پدر و یا مادر البته مانند سابق کنار کودک میتوانند بنشینند ولی باید گاه و بیگاه و به بهانههای مختلف، برای آوردن چیزی یا انجام کاری از جای خود بلند شوند و بروند و پس از مدت کوتاهی دوباره برگردند و نزدیک کودک خود بنشینند. اگر در این موارد از اتاق هم خارج شوند بد نیست ولی مدت غیبت را باید به تدریج زیاد کنند؛ یعنی از یک زمان کم شروع کنند و بعد آن را افزایش دهند ولی نکتهای که مهم است این است که پدر و مادر باید که در این مرحله همیشه در فاصلهی صدارس بچه باشند تا اگر او آنها را صدا کرد، جواب او را بدهند و بچه سایهی پدر و مادر را در مدت غیبت نیز کنار خود احساس کند.مرحلهی چهارم - عادت به دسترسی نداشتن به پدر و مادر
در این مرحله دیگر پدر و یا مادر لازم نیست کنار میز کودک خود بنشینند، بلکه باید فقط در فاصلهی صدارس فرزند خود باشند و از دور مراقب باشند که کودک آنها، به کار خود مشغول باشد و پس از آن که کمی از شروع کار کودک گذشت میتوانند بگویند: «من برای انجام یک کاری میروم ولی زود برمیگردم.»اگر پدر و یا مادر موقعی که مراجعت کردند مشاهده نمودند که کودک در غیبت آنها درس و مشق را رها کرده و مشغول بازی شده است نباید عصبانی شوند و داد و فریاد راه بیندازند و یا احیاناً او را کتک بزنند زیرا این عکسالعملها جز ضرر نتیجهی دیگری نخواهد داشت، بلکه باید به مرحلهی سوم بازگشت کنند و دوباره مدتی در آن مرحله بمانند تا کودک آنها به خودکاری عادت نماید و در غیبت مادر هم بتواند مستقلاً کار خود را انجام دهد. نکتهی مهم و قابل تذکر این است که پدران و یا مادران باید کودک خود را متوجه نمایند که اگر به موضوع یا مسئلهی مشکلی برخورد کرد، آن را نگه دارد تا آنها مراجعت کنند و در غیاب آنها میتواند تکالیف آسان خود را که در انجام آنها مشکلی ندارد انجام دهد.
مرحله پنجم- عادت به استقلال کامل
در این مرحله دیگر کودک، خودش باید تصمیم بگیرد که چه موقعی باید درس خواندن و مشق نوشتن خود را شروع کند، او دیگر تکالیف خود را به تنهایی انجام میدهد و دروس خود را هم به تنهایی حاضر میکند، اشکالات خود را در مواقعی که پدر و مادرش وقت دارند با آنها در میان میگذارد و از آنها کمک میگیرد و کلیهی تکالیف خود را که میتواند بدون کمک انجام دهد بدون معطلی و ناراحتی دست میگیرد، و در پایان در این مرحله پدر و مادر میتوانند در آخر شب موقعی که بچه همهی کارهای خود را انجام داد، نتیجهی کارهای او را ببینند. معمولاً بچهها دفاتر و تکالیف انجام شدهی خود را با رضایت کامل و داوطلبانه به پدر و مادر خود نشان میدهند. البته به شرط آنکه او را تشویق و ترغیب کنند و در صورتی هم که اشتباهی در کار خود داشت این اشتباه را به طور ملایم و با مهربانی به او تذکر دهند. (1)پینوشت:
1- با استفاده از: دخانیاتی، علی، تربیت فرزندان خود- امینی، ابراهیم، اسلام و تعلیم و تربیت- سینکلر، ادوارد، دنیای کوچک بزرگ من - دکتر استاپرد، میریام، همهی کودکان باهوشند اگر .... ادل فابر، الین مازلیش، به بچهها گفتن از بچهها شنیدن - جلسات دانشافزایی مادران، مدرسهی نیکان، 1366.
منبع مقاله :محمّدزاده، راضیه، (1393)، مادر اگر این گونه میبود، تهران: منیر، چاپ پنجم
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}